تو را در خواب هایم دیدم به قلم فرگل حسینی
پارت چهل و نهم :
مقابل خانه ای ویلایی توقف کرد وبه من اشاره زد که پیاده شوم.
او پیاده شد ومن هم پشت سرش پیاده شدم، چند دقیقه ای به پشتش نگاه کردم، شبیه کوه بود، نه! نه! شبیه کوه نه! خود کوه.
_بیا دیگه چرا وایستادی؟
به خودم تکانی دادم وجلوتر رفتم، کلیدی از جیبش بیرون کشید ودرب بزرگ مشکی رنگ را باز کرد.
_اینجا خونه توئه؟
فقط به یک نُچ کردن اکتفا کرد وجلوتر از من راه افتاد.
_درسته خ
مطالعهی این پارت حدودا ۱۸ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۴۵۷ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فرگل حسینی | نویسنده رمان
دیگه اقااا این هیتا اصلا به نیکان بدبختمون نمیاد🥲😍 اصلا خودخواه ولوس نیست بچم
۱ سال پیشفاطمه
00خیلی خیلی عالیه ممنون فرگل جان💗❤️ من فک میکردم که توی این موارد گیرایی من پایینه ولی با دیدن نیکان به خودم امیدوار شدم😁😁
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
اره گیرایی این نیکان بدبخت اصلا از هممون ضعیف تره😂😍
۱ سال پیشنگار
00یزدان چه قشنگ حرص میخوره😁
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
یعنی رو حرص خوردنشم مردم کراش میزنن😂
۱ سال پیشمهیا
00اوخی یزدان چقد حرص خورد سر این پارت فرگل فرگل جونی عاشق قلمتم 😍❤😂
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
اینجوری پیش بره یزدانمون از حرص دو نصف میشه😂😍
۱ سال پیشفاطمه
00خیلی خیلی عالیه فرگل جان 💗❤️من فکر می کردم توی این موارد گیرایی من پایینه ولی با دیدن نیکان به خودم امیدوار شدم 😁😂 باعث قوت قلبم شدی سیپاس 💐
۱ سال پیشسمانه
00واااایییی من چقد ذوق زده شدم با این پارتت فرگل جووون اتفاقا نیک و یزدان با همین خصوصیات پارادوکس ب هم خیلی میان هیچ وقت از هم خسته نمیشن همش ی چیز تازه افرین آفرین آفرین!!! آخییییی یزدانم
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
دقیقا متضاد همن اما درک بالایی هم دارن😍
۱ سال پیشپرنیا
00نیکان جان همین فرمونو برو جلو دنیا ارزش فهمیدن هیچی رو نداره😒😒😒
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
وااییییی کامنتاتون..... خیلی باحالین😂😂😂😂😂😂💚
۱ سال پیشآزاده دریکوندی
00نیکان خانوم خدا چشم رو داده واسه دیدن🤨
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
مثل اینکه نیکان اینو نمیدونه😂
۱ سال پیشف
00نفهمی هم عالمی داره
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
بله بله😂😂😂
۱ سال پیشسارای
00فقط اخرششششش🤣🤣
۱ سال پیشفاطمه
00وای عالیه عاشقتم فرگل جوووون♥️♥️♥️♥️
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
ممنون عزیزم❤
۱ سال پیشهانیه
00آفرین آفرین موفق باشی😂💕
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
حرص بچم رو درآورد😂😂😂
۱ سال پیشمهدخت
00طفلی یزدا این نیکم چقدر انتن هاش ضعیفه
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
نمیفهمهه، نووفهمه😂😂
۱ سال پیشرویا
00فقط اخرش وقتی گفت افرین افرین😂 مثل همیشه عالیه موفق باشید ❤️
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
ممنون رویای عزیزم🥹💚
۱ سال پیشاسرا
30الهام که روانشناس بایددرست بانیکان رفتارمیکردمثل اینکه الهام هم حسی به یزدان داره
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
یه جورایی میخواد به یزدان کمک کنه.. ولی مگه میشه کسی عاشق یزدان نشه؟ 😎😂
۱ سال پیش
مریم بانو
00در یک کلمه خودخواه و لوس آخه من موندم بچم یزدان عاشق چیه این بشر شده ن اخلاق داره ن ادب حاضر جوابم ک هس🤣🤍